تبلیغات هوشیارانه
هوشیارانه باید به تبلیغات نگاه کرد
تکنولوژی در همه ی عرصه ها به سرعت در حال پیشرفت است، چرخهای صنعت بیوقفه میگردند و هر روز محصولاتی تازه جای محصولات قبلی را پشت ویترینهای جهان میگیرند تا راههای رسیدن به هدف را کوتاهتر کنند و زندگی را آسانتر جلوه دهند.
تابه حال کسی این سوالات را پرسیده که : شما چه میزان از وقتتان را صرف شناخت محصولات تازه میکنید؟ اصلاً عقربههای ساعت چنین فرصتی را به شما میدهند؟!
بیشتر مردم، زمان کافی برای شناخت محصولات جدید ندارند و اگر رسانهها و تبلیغات تلویزیونی نباشند که محصولات جدید را تبلیغ کنند مسلما از قافله پیشرفت دنیا عقب میمانند.
قلب تپنده فروش، تبلیغات است و کشف همین حقیقت باعث شده است تولیدکنندگان مبالغ کلانی را صرف آگاهیرسانی درباره محصولاتشان به مخاطبان کنند. در این میان هنوز تلویزیون پرمخاطبترین رسانه جهان به حساب میآید و تبلیغاتش بیشتر از انواع دیگر تبلیغ، افکار عمومی را تحتالشعاع قرار میدهد.
شرکت ها، کارخانه ها، موسسات و همه مراکز تولید خدمات و کالاها برای تشویق ما جهت خرید مداوم، ما را در معرض بمباران تبلیغاتی قرار می دهند. و زمان تماش تلویزیون شاید هر 15- 20 دقیقه شاهد تیزرها و برنامه های تبلیغاتی هستیم. و البته در خیابان ها، متروها، اینترنت و دنیای مجازی و هر جای دیگری شاهد آن ها هستیم.
اما هنوز بسیاری از افراد درکی از تاثیرات راهبردهای تبلیغاتی روی ناخودآگاه، ندارند.
یکی از جالب ترین قوانین که بازاریابی بر اساس آن پایه ریزی شده این است که افراد بدون اینکه بطور واقعی فکر کنند و از خودشان بپرسند چرا خرید می کنند دست به این کار می زنند.
تحقیقات نشان می دهد بسیاری از محصولاتی که می خریم نتیجۀ تصیمیات تکانشی و لحظه ای ما است. به عبارت دیگر، به ندرت بطور اگاهانه روی خرید کالا یا خدماتی تفکر می کنیم.
تمرکز اصلی اغلب شرکت ها در تبلیغات برانگیختن گرایش ها و تمایلات مان است.
تبلیغ کنندگان در سرتاسر جهان با بررسی و مطالعه این نظریه دریافتند که افراد معمولا برای خریدن، زمان زیادی صرف تفکر دربارۀ آن نمی کنند. برای مثال اگر بخواهند یک ماشین ظرفشویی بخرید دنبال فهرستی از مخالفان و یا موافقان این محصول نمی روند. بلکه مورد یا برندی که در همان ابتدا توجه شان را جلب کند را انتخاب می کنند؛ و این انتخاب بر اساس جنبه های کم اهمیت تر مانند رنگ یا ظاهر است.
بخاطر همین، برای دهه ها شرکت ها تصمیم گرفتند که تبلیغات شان را روی ذهن نیمه هشیار متمرکز کنند. اگر آنها بتوانند هیجانات خاصی را در شما برانگیزانند، مطمئن خواهند شد که سطح فروش شان افزایش خواهد یافت. آنها بدون توجه به کیفیت واقعی محصول، به این هدف دست خواهند یافت.
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا تبلیغات دربرگیرندۀ تعداد زیادی از افراد خوشحال است؟ همانطور که تحقیقات نشان داد، پاسخ ساده است: عنصر شادی بیشتر از مطالب رسمی یا خنثی می فروشد.
اگر شما دربارۀ تبلیغاتی که اطراف تان است تامل کنید، متوجه خواهید شد که بطور کلی اطلاعات کمی روی محصولات است. وقتی ما شهرت یک ماشین را می بینیم، دیگر صحبت کردن دربارۀ قدرتش، ویژگی های فنی، یا کیفیت قطعاتش مرسوم نیست و یا حداقل در اولویت نخواهد بود.
در عوض روی تجربه رانندگی، جایگاه اجتماعی ای که به شما خواهد داد، و اینکه چقدر هنگام رانندگی با آن خوشحال هستید تمرکز دارید.
در زمان بعدی که تبلیغی را می بینید، از خودتان بپرسید: فروشند از از کدام حالت هیجانی می خواهد برای تداعی با محصولش استفاده کند؟ اگر متوجه آن شوید، یک گام به کنترل تاثیر تبلیغ روی ذهن نیمه هشیارتان نزدیک می شوید.
یکی از مهمترین اصول متقاعدسازی دسترسی محدود یا انحصاریت است. بر اساس این اصل، اگر شما فکر کنید چیزی بسیار محدود است، یا پیدا کردن آن سخت است، شما تمایل بیشتری برای گرفتن یا خریدن آن پیدا می کنید. این امر برای همه ما و در زمینه های مختلف مانند کالاها، افراد، شغل ها، یا تجربیات رخ می دهد.
تبلیغ کنندگان بخوبی از قدرت انحصاریت و تاثیرشان روی ذهن مان آگاه هستند. بنابراین، یکی از متداولترین راهبردهای تبلیغاتی این است که نشان دهند محصول مورد نظر شما بسیار خاص و منحصر بفرد است. و در نتیجه این حس در شما ایجاد می شود که در حال خریدن چیز ارزشمندی هستید و یا خرید بسیار خوبی را انجام دادید.
شاید بهترین مثال از مورد استفاده قرار گرفتن این روش، کمپین "متفاوت فکر کنید" اپل باشد. این شرکت محصولاتش را بطور بسیار خاص به مخاطبانش معرفی کرد و روی جنبه منحصر بفرد بودن آنها تمرکز کرد؛ و بخاطر همین امروزه میلیون ها نفر یک آیفون دارند.
با هشیاری بیشتری فکر کنید
برای نیفتادن در دام تبلیغات، تنها راه حل تفکر آگاهانه دربارۀ آنچه قصد خرید آن را دارید هست. اگر به اطلاعات منطقی و عقلانی و نه هیجانات توجه کنید، می توانید بسیاری از اثرات تبلیغی روی ذهن نیمه هشیارتان را کاهش دهید.
0 نظر