تبلیغات تلویزیونی، تاثیر گذار بر فروش
امروزه مردم برای به دست آوردن اطلاعات مربوط به کالاها راه های گوناگون پیش رو دارند. در این میان تبلیغات مخصوصا تبلیغات تلویزیونی تاثیرگذار در این زمینه بوده اند. نقش رسانه ها به عنوان وسیله ای برای آگاهی مردم در صده اخیر نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است. رسانه ها در حال حاضر بیشتر به عنوان یک رابط بین تکنولوژی و مردم عمل می کنند و به همین دلیل تبلیغات تلویزیونی بر روی مخاطبان می تواند تاثیرات به سزایی را داشته باشد و در واقع رسانه ها و تبلیغات تلویزیونی در اینکه مردم چه چیزی بخورند وچه چیزی بپوشند یا سایر کارها و لوازمی که ما در زندگی روزمره خود استفاده می کنیم معمولا نقش مهمی را ایفا می کنند و عمل رسانه ها در واقع به صورت یک عمل القا کننده می باشد.
شاید بتوان گفت رسانه ها در تبلیغات مذهبی هم تا حدود زیادی تاثیر دارند،تقریبا تبلیغات تلویزیونی می تواند در بین رسانه ها حرف اول را بزند زیرا تلویزیون در بین سایر رسانه ها از مخاطبان بیشتری برخوردار است به همین دلیل صاحبان تجارت های بزرگ بیشتر تلاش دارند که تبلیغات کالای خود را در تلویزیون ها به نمایش بگذارند.بنابراین تبلیغات تلویزیون رکورد دار است.
رسانه های جمعی مانند تلویزیون با پیشرفت تکنولوژی هر روزه بیشرفت بیشتری می کنند همین می تواند عاملی شود که این رسانه ها بتوانند تاثیرات بیشتری را بر مخاطبان خود اعمال کنند. تلویزیون یک پل ارتباطی بین مردم وسیاست وهمچنین نظام های اجتماعی حاکم بر جامعه وصاحبان تجارت های مختلف می باشد. در اقع به دلیل اینکه معمولا مردم به عنوان مصرف کننده ها مطرح هستند این شرکت ها باید بتوانند با استفاده از این رسانه های پر مخاطب صدای خود را به مصرف کننده ها برسانند به این عمل تبلیغات تلویزیونی می گویند.
تلویزیون یک وسیله یادگیری اجتماعی محسوب می شود که اخبار و حوداث را به گوش مخاطبان می رساند.تبلیغات تلویزیونی هم تا حدود زیادی به صورت یک اخبار می باشند که باید به گوش مخاطبان برسد. این اخبار را در قالب های زیبا به مشتری ها عنوان می کنند که برای آنها جذاب باشد وقابل توجه مشتری ها قرار بگیرد. در واقع یک پیام تبلیغاتی یا همان تبلیغات تلویزیونی، یک هدف خاص می باشد که باید طی زمان خاصی به مخاطب یک محصول منتقل شود. اهداف یک برنامه تبلیغاتی بسته به قیمت ان و هدف تولید کننده می تواند متفاوت باشد. گاهی یک پیام تبلیغاتی اصلا برای یک تبلیغ محصول یا خدمات نیست و برای اهداف مذهبی یا سیاسی استفاده می شود. دو عنصر مهم در انتخاب هدف یک تبلغات مخاطب وتبلیغ کننده می باشند. هرچقدر یک تبلیغ در قالب زیباتری به مخاطب منتقل شود می تواند تاثیرات خود را سریع تر نشان دهد و باعث کشش مخاطبان بیشتری به سمت یک محصول شود.
تاثیرات تبلیغات بر فروش یک محصول
همانطور که گفته شد تبلیغات، شکلی از خبر های تلویزیونی می باشند که به دنبال ترغیب یک مشتری به دنبال خرید یک محصول هستند. در واقع تبلیغات تلویزیونی به صورت مستقیم بر روی فروش یک محصول موثر می باشند البته این تاثیر بر اساس نوع تبلیغ ومخاطب آن می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد یا در زمان کمتری اتفاق بیفتد ویا زمان بیشتری طول بکشد که یک تبلیغ موثر واقع شود.
تبلیغات به عنوان عنصری آمیخته با بازاریابی که می تواند تاثیرات زیادی را بر حفظ وبقا یک سازمان داشته باشد موثر خواهند بود. تبلیغات به عنوان مهم ترین عنصر در بازاریابی مستقیم دخالت دارند. اطلاع رسانی مهم ترین راه نفوذ به مشتریان می باشد تا بتوانید یک محصول را با کیفیت تر نشان دهند. تبلیغات به خودی خود باعث می شوند که افراد را به سمت تهیه یک کالا یا خدمات ترغیب کنند.
از لحاظ تاریخی هم تاثیر تبلیغات بر مشتری ها بسیار واضح است وثابت شده که این روش در افزایش خرید یک کالا وخودمات می تواند تاثیر گذار باشد . ذهن افراد عوامل بازاریابی وتبلیغات را به صورت مترادف می بیند پس می تواند تا حدودی دقیقا مانند یک بازاریابی گشترده برای یک فروشنده عمل کند البته شرکت های تبلیغاتی همواره با راهبردهای جدیدی سعی میکنند که میزان رضایت مندی مشتری ها را از نوع تبلیغات خود بسنجند و راهبرد های جدیدی را در این راه استفاده کنند.
تبلیغات تلویزیونی اگر چه از انواع تبلیغات کم حجم محسوب می شوند اما در عین حال نسبت به بسیاری از راهکرد های دیگر تبلیغاتی پر مخاطب تر می باشند. همه ما از صبح که بیدار می شویم تا زمانی که می خوابیم در معرض تبلیغات تلویزیونی هستیم و بیشتر افراد به خصوص زنان تقریبا زمان زیادی از وقت خود را به دیدن تلویزیون می گذرانند به همین دلیل تبلیغات تلویزیونی در جهت دهی رفتار خرید این گروه از افراد می تواند تاثیر بسزایی را اعمال کند.
تاثیر تبلیغات بر جامعه :
امروزه مقوله تبلیغات و بازاریابی چنان توسعه یافته که به یکی از فرایندهای مدیریت بازار تبدیل شده است. تبلیغات نه تنها در شکل مثبتش میتواند کالاهای مورد نیاز مردم را به آنها بشناساند، بلکه گاهی در شکل منفی میتواند کالاهایی را که جامعه به آنها نیاز ندارد را طوری به مردم معرفی کند که آنها احساس کنند این کالاها نیازهایی اساسی هستند .
بنابراین تبلیغات گاهی نیازهای واقعی فرد را پاسخ میدهد و گاهی نیز نیازی پنهان را یا حتی عدم نیاز را در فرد به عنوان یک نیاز واقعی به او معرفی میکند تا جایی که شخص احساس میکند اگر آن کالا را نداشته باشد به شخصیت اجتماعی اش لطمه وارد میشود.
به این ترتیب تبلیغات و بازاریابی در جهت مفید قادر است نیازهای احساس شده را به نیازهای واقعی و نیازهای شوق انگیز را به نیازهای انگیزهمند تبدیل کند و حتی نیازهای پنهان را آشکار نماید. در جهت مضر هم باعث میشود نیازهای کاذب به عنوان نیازهای واقعی رخ بنمایاند و افراد را به سمت خریدی که مورد نیازشان نیست هدایت کند. بگذارید در این زمینه می توانیم مثالی بزنیم؛ چندین دهه پیش در امریکا، سرمایهداران از طریق بازارگردی به عنوان یکی از شاخههای مدیریت بازار، به این نتیجه رسیدند که گروهی از سیاهپوستان امریکایی درآمدهای بالایی کسب میکنند و ثروتمند شدهاند.
آنها بلافاصله به مدیران بخش بازاریابی نتیجه پژوهششان را اعلام کردند و این مدیران هم از شمار زیادی از شیمیدانها و داروسازها خواستند شروع به ساختن لوازم آرایشی کنند که برای پوست سیاهپوستها مناسب باشد. آنها این لوازم آرایشی را تولید کردند و با تبلیغات کاری کردند که پس از مدتی این لوازم به نوعی نیاز و وسیلهای برای کسب شخصیت اجتماعی در میان سیاهپوستان تبدیل شد؛ به گونهای که حتی این القای نیاز از مرزهای امریکا نیز گذشت و سیاهپوستهایی که در کشورهای دیگر زندگی میکردند خواهان این لوازم آرایشی برای به دست آوردن وجه اجتماعی شدند؛ تا جایی که حتی کسانی که پولی نداشتند وام گرفتند تا از این لوازم استفاده کنند.
پس میبینید که سرمایهدار در این مثال با کمک بازارگردی و سپس تبلیغات، نوعی محصول کماهمیت را به عنوان شاخصی مهم برای کسب تشخص اجتماعی و نیازی حیاتی معرفی کردند که از نان شب هم واجبتر بود!
در واقع تبلیغات در سه لایه عمل میکند؛ در لایه اول بر شخص تاثیر میگذارد و کاری میکند که او پس از مشاهده تبلیغ به شدت به کالایی که تبلیغ شده است احساس نیاز کند و برای به دست آوردنش بکوشد. این تلاشها بلافاصله به خانواده منتقل میشود و خانواده هم جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
تبلیغات وجه مثبت دیگری هم دارد و آن وقتی است که رنگ فرهنگی به خود میگیرد؛ یعنی رسانهها بر فرهنگسازی از طریق تبلیغات متمرکز میشوند که تأثیری شگفتانگیز در سطح اجتماع دارد.
تبلیغ نوعی پیام است و بالطبع رسانه با توجه به ماهیتش میتواند این نوع پیام را نیز به مخاطب منتقل کند. فکر میکنید این تعبیر صحیح باشد که در میان همه رسانهها، تبلیغاتی که از تلویزیون، به عنوان محبوبترین نوع رسانه، پخش میشود تاثیرگذاری بیشتری بر افکار عمومی دارد؟
مسلماً هر چه تبلیغ دقیقتر و اثرگذارتر باشد گرایش افراد به سمت کالایی که تبلیغ شده موثرتر است و از آنجا که رسانه دیداری تأثیرگذاری بیشتری نسبت به رسانههای دیگر بر مخاطبانش دارد، تبلیغاتش نیز بیشتر مخاطبان را مشتاق خرید میکند.
هنوز امکان دسترسی به کامپیوتر و بهخصوص اینترنت برای همه خانوادهها میسر نیست و به همین دلیل تلویزیون همچنان نقش مهمی در متأثرکردن مخاطبان دارد.
تبلیغ در تلویزیون به حدی برای سرمایهداران در سراسر جهان مهم است که در کشورهای خارجی حتی صاحبان کالاهایی که تبلیغشان ممنوع است نیز میکوشند راهی برای خود در تلویزیون پیدا کنند؛ مثلاً حتما میدانید که تبلیغ سیگار بر اساس قوانین در تلویزیونهای خارجی ممنوع است و اگر کسی کالاهای مضری از این دست را تبلیغ کند سازمانهای مردمی و دولتی از او شکایت میکنند و آن شخص باید جریمه بسیار سنگینی را بپردازد.
به یاد دارم که چندین سال پیش در امریکا تولیدکنندگان سیگار وینستون نتوانسته بودند از سود سرشار فروش بیشتر این محصول مضر بگذرند و با آگاهی از تاثیر اعجابانگیز تبلیغ در تلویزیون، تصمیم داشتند به هر طریق شده آن را با استفاده از این رسانه تبلیغ کنند؛ به همین دلیل دست به کار عجیبی زدند. در این تبلیغ جوانی میآمد و میگفت: «سیگار نکشید ! حتی اگر وینستون باشد!» منظور این است که آنها از طریق این حربه در قالب آگهی ضدسیگار سعی میکردند سیگارشان را از طریق تلویزیون تبلیغ کنند و به شکل پنهان بگویند وینستون از سیگارهای دیگر بهتر است.
0 نظر